با این حال من گل رو خشک میکنم و میذارم لای دفترم تا همیشه بمونه.

+بحث اصلا در مورد این نیست که همه ی زنا از گل خوششون میاد. مثلا خود من. من به گلا حساسیت دارم. باعث میشن اونقدر عطسه کنم که دیگه نتونم ببینم. زیاد هم روح لطیفی ندارم. بیشتر ترجیح می دم به مورچه ها و زنبور های توی گلها فکر کنم و عاقل باشم تا اینکه بوشون کنم. آدم مسئولیت پذیر گل دوست و با احساسی هم نیستم. آخرین تجریه م با گل و گیاه هم منجر به رسوندن اضطراری درختچه ی در حال مرگم پیش یه نفر بود که بتونه ازش مواظبت کنه. در حقیقت هر طور ازش مواظبت می کرد بهتر از من بود... و من با این تاریخچه ی غنی تنفر از گل و گیاه و کارد و پنیر بودن با گل و گیاه وقتی که نگین یه شاخه گل سفید که اسمشونم نمی دونم بهم میده حس خوبی پیدا می کنم. می خوام توجیهش کنم و بگم که اینطورام نیست که هر زنی در درون عمیقا عاشق گل باشه حتی اگه ندونه! مثلا من. لازم نیست تکرار کنم. بحث اصلا سر خود گل نیست. بحث سر چیزیه ک اون گل یه جورایی نمادشه. توجه. دوستی. صمیمیت. یعنی یه فاز مثبت. یعنی من به تو گل میدم، یعنی ما دوستیم با هم، یعنی خوشحالم که پیشتم. یعنی هی! دوستیم.مگه نه؟ 

یعنی اوووووه! بی خیال! مرسی! معلومه که هستیم. یعنی لبخند های ژکوند.

+آشنا شدن با آدمای جدید همیشه جالبه. این که هر چدر هم از دور نگا کنی نمی تونی یه آدمو بشناسی. که واقعا کیه. چطوری می خنده. به چیا می خنده. با توجه به چیزایی که آدما بهشون می خندن میشه بخش عمده ی شناخت رو نسبت بهشون پیدا کرد. و فرق بین آدمایی که دوستانه نیستن، با آدمایی که سعی می کنن دوستانه باشن و آدمایی که لازم نیست سعی کنن چون واقعا هستن. چون فرقش دقیقا از زیر زمین تا زحل می رسه. درست به اندازه ی وسعت یه لبخند. و اونقدر اطمینان خاطر می ده که میشه باهاش خورشید رو از و شعله ور کرد و بنیاد غم برانداخت و می در ساغر انداخت. :) بعد همه ی بدخواها تو ذهن دایورت میشن به ضریب اون جایی که عرب نی انداخت. گور بابای عربا اصلا.

+جا داره از "مردم" تجلیل به عمل بیاد. ایفای نقش سیاهی لشکر اونم وقتی که بقیه هایی مثل ماها داریم می بریم کم کاری نیست! پس فراتر از حد انتظار و براوو بکس. تا حدی مدیون این هستیم که چقدر بی حد و اندازه می بازید. ولی جا داره اشاره کنم که جاتون همون جاست. لطفا هرگز خارج نشید. چون شما همینید که می بینید. آدم یا از اول توی گروه بازنده هاست یا برنده به دنیا اومده. no chance to change. مثلا من یک برنده عم. هر چی پایین تر برید ما رو بالاتر می برید.

پ.ن:امروز مدرسه تموم شد.

پ.ن2:با این اوصاف به من گل ندید. دادن یه چیز دیگه مثلا کتاب خوبیش اینه که هم توجه شما رو می رسونه هم من می تونم ازش بهتر استفاده کنم. با تشکر.

برچسب‌ها: اساس جبر, طوفان گرافی انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز....