بر می گردیم سر این قضیه که همه احمقن، فقط من خوبم

ساخت وبلاگ
+این موضوع دیگر کم کم دارد نگرانم می کند. خیلی زیر پوستی و نامحسوس دنبالم می آید و در موقعیت های مختلف حالم را می گیرد. هی به خودم می گویم، آخر یک ذره شرم، یک ذره حیا! دختره ی ورپریده، سال اول دانشگاه و این فکر ها؟! ولی دست خودم نیست، و این طور هم نیست که دوست داشته باشم به این قضیه فکر کنم چون تهش خوب تمام نمی شود. مل مته مغز را سوراخ می کند و وارد جریان افکار می شود و من شروع می کنم به حرص خوردن و به خود پیچیدن و نگران شدن. مسئله ی اصلی هم این است که چرا فکر و ذکر تمام اجناس ذکور ایرانی فقط یک چیز است، که چرا انقدر آی کیو هایشان پایین است. که چرا انقدر بی شعورند و نمی فهمند که حقوق زن باید رعایت شود و چرا آنقدر بی فکرند که به جز غرایز اصلی و تولید مثل به هیچ مسئله ی کوفتی لعنتی دیگری فکر نمی کنند. چرا کتاب نمی خوانند. چرا فکر نمی کنند. چرا مغز هایشان در اثر ضربه صدای گردوی پوک می دهد و چرا اولین سوالشان در سطح آشنایی در مورد قد و وزن و سایز اندام های مختلف است. انگار برایشان فرقی نمی کند چقدر ذلیل می شوند تا غرایز اولیه شان ارضا شود. حال من را طوری بر هم می زنند که باعث می شود فکر کنم هرگز کسی با آی کیوی بالاتر از پلانکتون، هوش اجتماعی و شعور قابل قبول و دستبرده در کتاب های گوناگون پیدا نمی شود. هرگز. چون ایران قلمرو مرد های حال به هم زن فاسد و ضایع است. یک نخاله دانی به تمام معنا و حق هم همیشه با آنهاست! از نظر ذهنی و روحی بچه های کوچک لوسی هستند که همیشه حق به آنها داده شده، توان تعهد و عشق ندارند و تا حدی باعث شده اند مطمئن بشوم که عشق وجود خارجی ندارد! و من ممکن است همیشه در انتظار آن یکی که با بقیه فرق دارد و کتاب هایی که من خوانده ام را خوانده است و باهوش است و بالاتر از دماغش را هم می بیند بمانم، ولی از همین الان به الک زده ام. این آدم وجود ندارد. آن ذهن زیبا، آن مفاهیم بالاتر، آن روح ناراضی، زائیده ی خیال است. و من قرار نیست منتظر یک خیال بمانم. قرار است بهترین چیزی که می توانم بشوم را مال خودم کنم و طوری زندگی کنم که از دهان احمق مردم دور باشم. بعدش هم 12 تا گربه می گیرم. و به خوبی و خوشی با هم زندگی می کنیم.

پ.ن:جهت منصف بودن، می دانم همه ی مرد ها این طوری نیستند، و همه شان قطعا فکر می کنند که نیستند، اما من از نوعی به جز نوع بالا تقریبا ندیده م. حماقت و بی شعوری بیماری های خیلی بدی هستند و مثل ویروس اچ آی وی به سرعت در حال گسترش اند.


برچسب‌ها: انگشت وسط دست راست, اساس جبر انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز....
ما را در سایت انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : observer137 بازدید : 227 تاريخ : سه شنبه 7 آذر 1396 ساعت: 23:56