بازگشت...یک عینک آفتابی به من بدهید

ساخت وبلاگ
بازگشت غرور آمیز و مفتخرانه و ... نه چندان درخشان خودم رو نه تنها جشن می گیرم بلکه کیک هم می گیرم. چون من بزرگترین هوادار خودم هستم. همیشه بوده م. بزرگترین و پیگیر ترین. اصلا برای همین هم سر پا مانده م. چون هر دفعه که داشتم غرق می شدم، خودم در آخر یقه ی خودم را گرفته ام و خودم را از دریای وسیعی که آدم در آن غرق می شود نجات داده ام. خودم خودم را در جزیره های دور افتاده ی وسط اقیانوس گیر انداخته ام اما بیایید منصف باشیم. خودم هم برای خودم قایق نجات ساخته ام. من طرفدار خودم ام. این منجی همیشه حاضر. و در آخر شاید خیس و خسته و گیر افتاده بوده باشم، اما زنده و نجات یافته ام. درود بر خودم.

تابستان است. مزخرف است. گرم است و من از گرما متنفرم. من و من در این مورد هیچ گاری نمی توانیم انجام بدهیم. البته من می تواند برود کولر را زیاد کند و من هم می توانم زیر آن لم بدهم. ولی در آخر که مامان می آید و آن را به کل خاموش می کند، من و من هر دو فقط می توانیم نگاه کنیم. نگاه می کنیم و آه می کشیم و هم دیگر را باد می زنیم. چون می دانید، کم کم دارم مطمئن می شوم که نجات پیدا کردن از اقیانوس های وحشی و راه نشدنی کار آسانی بود. نگرانم که من و من از دست تابستان جان سالم به در نبریم.

#نفرت_از_گرما_در_گرما

#فاک_خورشید


برچسب‌ها: فاک سامر, انگشت وسط دست راست انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز....
ما را در سایت انجمن خون آشامان همونقدر پیگیر منه که هاگوارتز. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : observer137 بازدید : 162 تاريخ : جمعه 6 مرداد 1396 ساعت: 6:01